→ My Lesson → Start Learning

question		réponse
hardship commencer à apprendre		سختی- مشقت- گرفتاری
something that makes your life difficult or unpleasant, especially a lack of money, or the condition of having a difficult life: commencer à apprendre		چیزی که زندگی شما را دشوار یا ناخوشایند می کند، به خصوص در شرایط کمبود پول و یا شرایط زندگی دشوار:
unpleasant commencer à apprendre		ناخوشایند
lack of money commencer à apprendre		کمبود پول
The fighter had to face many hardships before he became champion. commencer à apprendre		قبل از اینکه قهرمان شود، جنگنده مجبور شد با مشکلات زیادی روبرو شود.
fighter commencer à apprendre		جنگنده- مبارز- جنگجو
had to face commencer à apprendre		می بایست مواجه شود با
champion commencer à apprendre		قهرمان
b. Abe Lincoln was able to overcome one hardship after another. commencer à apprendre		ابی لینکلن میتوانست بر مشکلات یکی پس از دیگری غلبه کند
overcome commencer à apprendre		غلبه بر- غلبه کردن بر مشکلات
overcome one hardship commencer à apprendre		غلبه بر سختی ها
after another commencer à apprendre		بعد از دیگری- یکی پس از دیگری
c. On account of hardship, Bert was let out of the army to take care of his sick mother. commencer à apprendre		به خاطر سختی ها، به برت اجازه داده شد از ارتش خارج شود تا از مادر بیمارش مراقبت کند.
hardship commencer à apprendre		سختی- مشقت
hardness commencer à apprendre		سختی- مشقت
hardiness commencer à apprendre		سختی- مشقت
hardened commencer à apprendre		سخت شده- سفت شده
hardy. commencer à apprendre		کمتر سخت
harden commencer à apprendre		سخت شدن
gallant commencer à apprendre		شجاع- مودب و مهربان نسبت به زنان
a man who is gallant is kind and polite towards women commencer à apprendre		مردی که مودب و مهربان نسبت به زنان است و مهربان و مودبانه با زنان رفتار می کند
kind commencer à apprendre		نوع- مهربان
polite commencer à apprendre		مودب- مودبانه- با ادب-
toward women commencer à apprendre		نسبت به زنان
a gallant young man commencer à apprendre		یک مرد مودب جوان- یک مرد شجاع جوان
pilot commencer à apprendre		خلبان
swore commencer à apprendre		سوگند خورد
gallant oath commencer à apprendre		سوگند شجاعانه
buddy commencer à apprendre		رفیق- دوست
a. The pilot swore a gallant oath to save his buddy. commencer à apprendre		خلبان شجاعانه قسم خورد که دوستش را نجات دهد
knights commencer à apprendre		شوالیه ها
entered contest commencer à apprendre		وارد مسابقه شد
to win the princess. commencer à apprendre		برای به دست آوردن شاهزاده خانم
b. Many gallant knights entered contest to win the princess. commencer à apprendre		ب بسیاری از شوالیه ها وارد مسابقه شدند تا شاهزاده خانم را برنده شوند.
c. Ed is so gallant that he always gives up his subway seat to a woman. commencer à apprendre		اد خیلی مبادی آداب است که او همیشه جای خود یا صندلی خود را در مترو به یک زن تقدیم می کند.
brave commencer à apprendre		شجاع
timorous commencer à apprendre		ترسناک- ترسو

My lesson

Vous devez vous connecter pour poster un commentaire.

plus