question | réponse | |||
---|---|---|---|---|
رشته کلام از دستم رفته/ دیگه چیزی نمیفهمم از بحث
|
||||
یک عالمه کار دارم
|
||||
خیلی خوشحال بودن
|
||||
خوب نشنیدن
|
||||
دیر رسیدن
|
||||
حالت دل درد داشتن در اثر غذا خوردن زیاد
|
||||
درد داشتن
|
||||
مشکل داشتن
|
||||
عجله داشتن
|
||||
محبوبیت داشتن در نزد
|
||||
بیهوده کاری را انجام دادن
|
||||
خسته شدم،ذله شدم
|
||||
شانس داشتن
|
||||
ربط داشتن به مثلا این کتاب مربوط به جنگ جهانی است ce livre à traite de la première guerre
|
||||
صبح تا دیر وقت خوابیدن
|
||||
پیش رفتن
|
||||
نگران بودن نگران نباش ne s'en fait pas
|
||||
صف بستن
|
||||
دوری زدن
|
||||
احساس ناراحتی کردن
|